توضیحات
هیچکس نمیتواند خارج از قلمرو حقوق قرار گیرد. هرکس که به دنیا میآید، اعلام میشود که «فرزندِ» و به این ترتیب، دارای نسب، نام، نام خانوادگی و بدون تردید، صاحب اقامتگاه و تابعیت میشود. رایجترین اعمال از راه انعقاد قرارداد که تعهدات مختلف حقوقی ایجاد میکند صورت میگیرد، مانند خریدهای زندگی روزمره و مسافرتهای دستهجمعی.
از آنچه با استفاده از واژگان رایج بیان شد، بهنادرست این طور برداشت میشود که حقوق بهسادگی قابل فهم است. البته واژگانی وجود دارد که معنایش بیدرنگ به ذهن نمیآید، مانند مرور زمان اکتسابی، اجاره 99 ساله، رهن غیرمنقول، بستانکار عادی یا دعوای جلوگیری از تقلب به قصد فرار از دین. اما حتی واژگانی که در زبان رایج به کار میرود، چنان فنی است که معمولاً از فهم عامه بهدور است، مانند مال منقول، قوه قاهره، جبران، رابطه سببیت یا اشتباه...
در واقع حقوق، رشته پیچیدهای است که نیازمند فراگیری در درازمدت است. امروزه حقوق، بیش از پیش مورد توجه است و درنتیجه، احساسات شگفتی ایجاد میکند. چون با تعیین ممنوعیتها، مرزها را مشخص میکند، مورد نفرت است ولی وقتی که رویدادی، کارکرد نادرست جامعه را نشان دهد، انتظار دارند که قانونی به تصویب برسد. نقش مردمشناختی حقوق در شکلگیری بشریت، انکار میشود اما فضیلتهایی که فراتر از توانش است به آن نسبت داده میشود، مانند آرامشدهنده دردهای همه قربانیان. میخواهند از حقوق و سختگیریهایش رها شوند ولی همه جا دنبال «ساماندهی»، «هدایت» یا حتی«اخلاق» هستند. این تصوری غیرممکن و خیالی از حقوقی است که «نرم» یا «ملایم» است ( که در انگلیس به آن،Soft law گفته میشود) یعنی بدون ارتباط با خارج و بدون الزام است.
همه کشورهای جهان، قواعد حقوقی دارند اما جایگاه حقوق در زندگی اجتماعی و میان فرهنگها متفاوت است. مدتهاست که حقوق در کشورهای غربی در نهاد بشر و جامعه، جایگاهی مرکزی دارد. ممکن است در زمانها یا در فرهنگهای دیگر، نظامهای عقیدتی[1] دیگری، مانند مذهب، چنین جایگاهی داشته باشند. شیوۀ اطاعت از قوانین که ضمانت اجرای آن به عهده دادگاههاست، نه همیشه و نه در همۀ نقاط، شکل اصلی الزام به رعایت نظم عادلانه اجتماعی نبوده است.
در این کتاب کوچک، فقط میتوان برخی جنبهها و راهکارهای شناخت حقوق را ارائه کرد. به بیان دقیقتر، هدف اصلی، معرفی ساختار و چارچوب کلی آن است. حقوق، ثوابتی دارد که همانند حلقههای زنجیر، هر نقطه و هر عصری با آن، تاریخ خود را با ساختار خاص خودش شکل میدهد. حقوق فرانسه که برآمده از تاریخی بسیار طولانی است از شتاب فراگیر قرن بیستم برکنار نمانده و ما خواهیم کوشید جنبههایی از پاسخهایش را به مسائل پیش رویاش، مطرح کنیم. از خلال نکات مختلف، خواهیم دید که حقوق چگونه میتواند در راستای عدالت و منزلت شخص انسان عمل کند.
[1]. dogmatique