توضیحات
در بخش هایی از کتاب انسان طاغی میخوانیم: «انسان یگانه آفریدهای است که نمیخواهد آنچه هست، باشد.» و «تاریخ غریبی که در اینجا روایت میشود، تاریخ غرور اروپاست.» این دو جمله کلید فهمِ «انسان طاغی» است که شرح تلاشهای تیرهای از تفکّر اروپایی در چند سدهی اخیر است که کوشیده معنا و هدفی این جهانی برای حضور انسان در جهان بیابد یا بیافریند، و در نهایت، بیواسطه یا بهواسطه به خشونت روی آورده و با وجودِ پیروزیهای خود، اعتبار فکری و فلسفی خود را از دست داده و در ردیف دیگر تفکّرهایی قرار گرفته که نتوانستهاند «سکوت جهان» را بشکنند. «انسان طاغی» پراهمیتترین و در عین حال، نامکشوفترین نوشتهی فلسفی متفکّری است که در «خشم و هیاهو»ی دورانی که فکر «وجدان انسانی» را فکری زاید شناخته و «پیروزی« را به جای آن نشانده، همواره دغدغهی «وجدان انسانی» داشته است.