توضیحات
در بخش هایی از کتاب ادبیات پلیسی (4) توطئهی فلک سوم میخوانیم: فلورانس، ???? میلادی. در کلیسایی متروک خارج از شهر جسد ازریختافتادهی استاد موزاییککار زبردست در پای آخرین اثرش، که نیمهکاره مانده، خودنمایی میکند. دانته آلیگیری جوان و جویای نام، که تازه در جرگهی همشهریان ارشد فلورانس درآمده، برای کشف معمای قتل فراخوانده میشود. شاعر جوان به تدریج به رازهای کلیسا، که قرار است به دستور پاپ بونیفاس به اولین دانشگاه فلورانس تبدیل شود، پی میبرد و در شهر خود، که از جنگ داخلی خسته شده و به تدریج آغوش به روی رنسانس میگشاید، از وجود حلقهای از مردان اهل علم و دانش آگاه میشود، حلقهای به نام فلک سوم که از قضا روزی استاد موزاییککار هم در آن عضویت داشته تا در کنار سایر استادان به ایجاد دانشگاه جدید کمک کند. دانته میداند با وجود اینکه ردپای کلیسای کاتولیک در این داستان به وضوح دیده میشود، پاسخ سؤالاتش جایی نیست مگر در فلکسوم.