توضیحات
در بخش هایی از کتاب کشتیگیری که چاق نمیشد میخوانیم: جون، خشمگین و سرکش، پانزده سال زندگیاش را دور از خانواده، در خیابانهای توکیو گذرانده است. خانوادهای که از آنها صحبت نمیکند. ملاقاتی عجیب با مردی که استاد کشتی سومو است و علیرغم اندام لاغرش، چاقی نهفتهای را در او میبیند، پایش را به تمرینات رازآلودترین هنرهای رزمی باز میکند. همراه او، جون، جهان غیرمنتظرهی قدرت، شعور و پذیرش خود را کشف میکند. ولی هنگامیکه در رنج و سختی هستیم چطور به ذن دست پیدا کنیم؟ وقتی نمیتوانیم چاق شویم چطور تبدیل به کشتیگیر سومو شویم؟ اریک امانوئل اشمیت با این داستان که ترکیبی از کودکی و معنویت است، ما را به سمت سرچشمهی بودیسم و ذن سوق میدهد.