توضیحات
در بخش هایی از کتاب میس لونلیهارتز میخوانیم: ناتانیل وِست رمان میس لونلیهارتز را در سال 1933 و در دل تلاطمهای دوران رکود بزرگ آمریکا نوشته است. نیویورک در این کتاب با ساختار شهری منحصربهفردش، نماد استیصال و سرخوردگی انسانی است که سیل بیامان آرمانهای بیحاصل نظامهای سرمایهداری و کلیسا او را در کام خود کشیده است. شهری که همچون هزارتویی گروتسک، قهرمان این داستان را نیز فرو بلعیده است. وِست در این کتاب از روزنامهنگاری جوان و جاهطلب روایت میکند که در سودای بالابردن تیراژ روزنامه به خدمت گرفته شده است. مردی با نام مستعار «میس لونلیهارتز» که سنگ صبور مخاطبان درماندهی ستون مشاورهی روزنامه است. نامههای رسیده، در آغاز برای او حکم شوخی و سرگرمی دارند، اما بهتدریج، از پس سیمای ظاهریِ این دوشیزهی حامی دلهای شکسته، مردی سر بر میآورد که در چالش پیدا کردن راه نجاتی برای انسان بحرانزدهی ابتدای قرن بیستم است. مسیحی در عصر مدرن که برای رویارویی با توفانهای برآمده از دل زندگی روزمرهی آدمها سینه سپر میکند و تا آنجا پیش میرود که قربانی گناه مردم سرزمیناش شود.