توضیحات
در بخش هایی از کتاب من با کدام ابر (خاطره ها) میخوانیم: امروز، محمد به کلاس نیامده است. محمد را دوست دارم. بهترین بچهی کلاس من است، اما درسش خوب نیست. میپرسم: «کجاست؟» میگویند: «سرِ زمین است. محصول جمع میکند.» زنگ میخورد. محلِ زمین را میشناسم؛ در همین حاشیهی شهر است. میروم که بروم پیش محمد. میرسم. پیاده آمدهام. گرم است و گرما. محمد من را میبیند. پیش میدود...