توضیحات
رقص خونآشامان شاید دو دههٔ قبل در کارنامهٔ پربار رومن پولانسکی فیلم کوچک و کماهمیتی به نظر میرسید. اما حالا این فیلم بازیگوش و کمادعای دههٔ شصت، میتواند پیشبینی ژانری تلقی شود که در دههٔ 1990 و چندسال که از هزارهٔ سوم میلادی پشت سر گذاشتهایم، مقام شاخصی در میان ژانرهای سینمایی کسب کرده است: هجویه. نکتهٔ جالب فیلم پولانسکی این است که بهرغم شخصیتها و موقعیتهای کاریکاتوری (و حتی در مواقعی، اسلپ استیک) هرگز به ورطهٔ لودگی و لوسبازی نمیلغزد و همان وسواس همیشگیاش در ایجاد فضا در آن بهچشم میخورد: طراحی شگفتانگیز صحنهها و استفاده از ویژگیهای معماری خاص قصر خونآشامها (مثلاً پشتبام شیبدار برفگرفته و راهروهای طویل و دهلیزهای مخفی) برای ایجاد موقعیت کمیک؛ میزانسنهای پرجزئیات (صحنهٔ رقص)؛ و حضور عنصر وهم و دایره به کمک چهرهآرایی، نورپردازی و موسیقی برای ایجاد تعادل در لحن کمیک و بازیهای کاریکاتوری. بازی خود پولانسکی در نقش دستیار خنگ و دستوپاچلفتی پروفسور چشمگیر و ستودنیست. رقص خونآشامان، بهویژه به خاطر پایان غیرمتعارفش که حاکمیت خونآشامها را بر کره خاکی نوید میدهد، همچنان دیدنی و مفرح است.