توضیحات
•کتاب حاضر از 3 بخش تشکیل شده است. بخش اول، با عنوان تطور آرته دشوارترین فصل از لحاظ توجیه ضرورت تالیف است. در این فصل، بر روی یک چالش اصیل در قلمرو فلسفه غرب انگشت گذاشته شده است، فضیلت!
• مسئله فضیلت، ماهیت آن و امکان تعلیم و تعلمش، از پیش از افلاطون تا به امروز، در مغرب زمین دغدغه اهل تفکر بوده است.
•این که چه چیزی موجب والایی انسان می شود و حکومت ها، اگر حقی بر ترویج فضیلت دارند، آن کدام صفت است که باید ترویج شود و مردمان را والاتبار می سازد، از دیر باز در فلسفه، مورد توجه بوده است.
•فصل دوم که مبتنی بر ارائه تصویری از مدینه ایده آل افلاطونی است، تلاشی است، در راستای نشان دادن نظام واکنش کامل افلاطون و تعریف بنیادهای اساسی حکومت از منظر او.
•مسئله بسیار ظریف در اندیشه افلاطون به عنوان مبدع فلسفه سیاسی، اندیشیدن به نهادها، نسبت آن ها با یکدیگر و سلسله مراتب قدرت است.
موضوعی که متاسفانه بعد از هزار سال، فلاسفه اسلامی از پرداختن به آن سرباز زدند.
•اگرچه افلاطون در رساله جمهوری، و در صدر رساله دولتمرد، از حاکمیت مطلقه فیلسوف پادشاه سخن می گوید و یا در بخش هایی از تن دادن به حاکمیت قانون سرباز می زند، اما حتی در این متون، از نهادهای اساسی جامعه سخن می گوید.
به مساله تربیت می پردازد و سعی میکند حدود وظیفه دولت و روش های مداخله آن را تبیین کند.
•در فصل سوم کتاب، در مورد رویکرد توجیهی افلاطون در قبال کیفر، صحبت شده است.
•افلاطون اساسا غایت گرا است یعنی دقیقا بر عکس کانت که تکلیف گرا بود.
او به دنبال سود و نفعی مشخص از ارگان ها و نهادهای اجتماعی می گشت.
•افلاطون چنین می اندیشد که می توان از کیفر نیز مانند سایر نهادهای حکومت، به سودهای مشخص و معینی رسید.
هم چنین معتقد بود، که این سودها قابل اندازه گیری هستند و این را هنری می دانست که اهل فلسفه قادر به درک آن هستند.