توضیحات
تفکر دربـارهی ارتـباط مـیان رسانـهها تأمـل دربـارهی سـازوکار مـشترک آنهاست. اما این تنهـا بخشـی از قضیـه را آشـکار خواهد کرد. هر چـقدر که عکاسی و سینمـا وابسته به ایجاد تأثرات بصـری از جهـان بـاشند، به همان مقدار به موضوع نیـاز دارند. مـیتوان گفت ایـن دو رسانـه به خودی خود و سوای سوژه هیـچانـد. ارزش آنهـا بـا تصاویـری که ارائـه مـیکنند ارزیابـی میشود. با این نگرش، جدا کردن ایـن دو موضوع که عکاسی و سینما چه هستند و ما از عکاسی و سینما چه میخواهیم ناممکن میشود. کریستیان مِتس، نظریهپرداز سینما در این مورد مـیگوید: عکاسی و سینما ساختار تکنیـکـی مشابهـی دارنـد، اما رابطـهی آنها با زمان، کادربـندی و شیـئیت متفاوت است. عکس به شکل غیـرقابل انـکاری متعلـق به گذشته است، در حالیکه فیلم در زمانِ حالِ مشاهده آشکار میشود.