توضیحات
در بخش هایی از کتاب روی صحنه ی آبی (جلد 4) میخوانیم: آنچه روح درام را با ضربانهای دراماتیک زمین جفت و هماهنگ میکند، طرح انسان مشوّقی است که از جغرافیای بسته وارد اقلیم دیگری شده است، مدرنیسم با تمام اَنگهای روز، که پرده از خَفیّات عالم برداشته، انسان ما را بیحجاب و برهنه به صحنه افکنده است. این صحنهای مضطرب، مایل، دریده، که علم و الهام و لرزههای وحیِ زمان را با عناصر خود ترکیب کرده، الگویی عرضه میکند که از یکسو مرزهای آیین و سنت عَنعَنات اجدادی را درهم شکسته، و از سویی استراگون، ویلی لومان و برانژه (سه گونه) به این جهان ترک خورده هدیه کرده است.