توضیحات
در بخش هایی از کتاب روی صحنه ی آبی (جلد 2) میخوانیم: اکنون در این طلوع قرن سؤال تو این است: آیا صحنههای بزرگ را با چنین جثههای اندک میتوان نوشت؟ آری، میتوان نوشت. که ازقضا آثار بزرگ را همیشه با کلمات کوچک نوشتهاند. به شرط آنکه تو یک تار ابریشم آبی میان حنجره داشته باشی و یک غریزهی زلال که از ذهن عصر عبور کرده است. آنگاه نغمهای در قعر صحنه باز میشود نجیب و فروتن، که بوی مردان موز گوآتمالا، سرودهای سرخ بوستنی، باران مست گیلان و آواز غمناک دوردست میدهد... عزیز من، دل من! حالا برویم روی صحنه آهنگی بزنیم با زخمههای آبی روزگارمان در این هوای مهآلود.