توضیحات
امشب همـان شب بود شیوا. حالا میفهمم آن روز از آمدن چنین شبی واهمـه داشتی و من آن را به خونسردی و بیاعتنـاییات نسبت میدادم. همیشـه فکر میکردم آمادگی روبهرو شدن با واقعیت را داری. میگفتی اگر نادیدهاش بگیری باید تاوان بدهی. روی حرفت با من بود. نمیتوانستم واقعبین باشم. خیالاتی بودم.