توضیحات
در بخش هایی از کتاب دم غنیمت است میخوانیم: دیزی، دختر پانزده سالهی آمریکایی، برای اولین بار عشق را تجربه می کند! وی که در بدو تولد مادرش را از دست داده است، راهی انگلستان می شود تا خاله و خالهزادههایش را برای اولین بار ملاقات کند. با ملاقات ادموند، به عنوان اولین نفر از خالهزادهها، حس او نسبت به زندگی تغییر میکند. او که از یافتن خانوادهی مادریاش در انگلستان بسیار شاد و مسرور است، با فاجعهای به نام جنگ روبهرو میشود: جنگ و جدایی از ادموند...