توضیحات
در بخش هایی از کتاب دفترهای روانکاوی _ خیالورزیهای روانکاو میخوانیم: اگرچه در سالهای اخیر استفاده از خیالورزیهای روانکاو در کار بالینی با بیماران افزایش یافته است، پژوهشهای انتقادی اندک ارزشمندی این مفهوم و مشکلاتی را که بهکارگیری آن به همراه خواهد داشت، مورد بررسی قرار دادهاند. با وجود عدم یکپارچگی در نحوهی تعریف و بهکارگیری خیالورزی در میان پیروان بایون، استفاده از این مفهوم نزد سایر روانکاوان نیز احترام فزایندهای یافته است. بوش مدعی است این واقعیت که پیروان بایون بر مبنای مفهوم خیالورزی پارادایمی جدید و افراطی در رابطه با عوامل درمانبخش در روانکاوی ارائه دادهاند، از منظر بسیاری پنهان مانده است. بوش برخلاف پیروان بایون تجربهی خیالورزی از جانب روانکاو را به خودی خود مفید و مؤثر نمیداند، او نهتنها نقش تداعیهای خود روانکاو و تأمل بر این تداعیها از جانب او را در ظرفیت بالقوهی خیالورزیها برای دگرگونسازی عناصر بتا به عناصر آلفای بیمار را برجسته میکند، بلکه تداعیهای روانکاو را بهعنوان معیاری برای تمایز قائل شدن بین خیالورزی و دیگر احتمالات نظیر انتقال متقابل معرفی میکند. افزون بر این، در میان پیروان بایون دربارهی تبدیل خیالورزیهای بصری به تعابیر کلامی توافقی وجود ندارد، اما بوش بر اهمیت این تبدیل کلامی تأکید میکند.