توضیحات
در بخش هایی از کتاب داستان آن ها میخوانیم: آنّای ششساله هرگز حرف نزده است. سه نسل است که ترسی غریب بر خانوادهاش چنگ انداخته است، ترس از آنکه واژهها خائن و دزد باشند و بتوانند زندگی و عشق عزیزان را باز ستانند. وقتی نادژدا، مادر آنّا، در نهایت نومیدی، نام او را در مدرسهی کر و لالها مینویسد، با مرلن برخورد میکند، مربیای که بسیار تلاش میکند تا کلام را به آن کودک بازگرداند. میان ترسی که نادژدا احساس میکند و عشقی که دیری نگذشته بین او و مرلن ایجاد میشود، حبابهای صابون و سوت و نقاب تختهسنگهایی است که مانند گداری خطرناک به آنّا امکان میدهد تا شاید به ساحل دیگر برسد. دومینیک مِنار پس از به چاپ رساندن چندین مجموعهداستان، از جمله «انار بن» و «خانهی خستگان» نخستین رمان خود را در سال 2000 با نام «جوکی» منتشر کرد. «داستانها» (2002) دومین رمان اوست که در 2004 فیلمی با نام «واژههای آبی» بر اساس آن ساخته شد. رمان دیگر او نیز که با نام «آسمان اسبها» در 2004 انتشار یافت، مانند آثار دیگر او بسیار مورد توجه قرار گرفت.