توضیحات
در بخش هایی از کتاب حفره ای در زندگی من میخوانیم: من فقط رقم آن را شنیدم؛ ده هزار دلار نقد. برد کلانی بود. همان چیزی که دنبالش بدوم. خروجم از کرویکس و ورودم به مدرسهی خوبی که میتوانست من را بپذیرد. به خطراتی که برایم داشت یا به عواقب نقض قانون فکر نکردم. حتی متوجه نبودم که اصلاً از هدایت قایقهای بزرگ چیزی نمیدانم...