توضیحات
در بخش هایی از کتاب جوهر نامرئی میخوانیم: مودیانو در آخرین رمانش، جوهر نامرئی، از نو، موضوعی را دستمایهی داستان میکند که ویژهی خود اوست: همانا یادآوریِ خاطرات و سیال بودن هویت. خاطراتی که جستهگریخته به یاد میآوریم، چندان قابل اتکا نیستند و هویت آدمیان گریزپاست و رنگبهرنگ میشود. مودیانو تن به وسوسههای گذشته میدهد تا قصهای برسازد که گرچه در نگاه نخست آشنا بهنظر میآید، بیاندازه متفاوت است. در جوهر نامرئی، ژان ایبن، کارآگاه خصوصی جوان، به مأموریتِ پیدا کردن دختری گمشده فرستاده میشود. کندوکاوش به تمامی بیثمر میماند. سی سال بعد، ژان جستجو را، این بار برای خود، از سر می گیرد، به محلهای گذشته میرود، شاهدانِ ماجرا را ردیابی میکند؛ گویی نیرویی ناشناخته او را بهسوی خود میکشد، و به یکباره حقیقت را به تمامی کشف میکند، برهنه و تکاندهنده.