توضیحات
از نیمهی قرن بیستم به این سو، هابرماس اصلیترین چهرهی روشنفکری سیاسی در آلمان بوده است و علت آن نه فقط نفوذ گستردهی نوشتههای نظری او در عرصهی علمی و دانشگاهی، بلکه نیز توجه مداوم و عمیق او به مسائل فرهنگ سیاسی آلمان است. اما در این مجموعهی مقالات، او به جای آنکه استدلالهای عام نظری را برای پرداختن به مسائل آلمان به کار گیرد، از تاریخ و تجارب خاص آلمان برای استنتاج در مسائلی جهانی بهره میجوید. او در ایـن مقالات به پیـامدهای ابهـامآمیز پدیـدهی جهـانی شدن با تمـام پیچیدگیهایش میپردازد و بهویژه با اذعان به وجوه مثبت، بر وجوه منفی این پدیده تأکید میکند؛ به اینکه آیا دموکراسی مبتنی بر رفاه اجتماعی میتواند در دورهی پساملی و فراسوی مرزهای ملی دوام یابد و بر بحرانهای اجتماعی و زیستمحیطی فایق آید؛ و وضع حقوق بشر در این دورهی جهانی شدن چه خواهد بود. یکی از مقالات نیز به مناقشهی مدرنیته و پسامدرنیته پرداخته، تکوین مفاهیم عقل و عقلانیت در فلسفه و جامعهشناسی مدرن را بررسی میکند.