توضیحات
در بخش هایی از کتاب جان کندن میخوانیم: اینجا که بر کشتی تاریخ سوار میشوید، سُکان در دست تورنتون وایلدر است. او پیچوخمهای مسیر گذشتگان را با تمام تلخیها و پیشامدهای طنزش میشناسد. پس با خیالی آسوده در تاریکی تماشاخانه بنشینید و به سخنان رئیسجمهور حیوانات گوش سپارید که تلخندها بسیارند. جان کندن داستان هر روز انسانهایی است که پیوسته برای زندگی درجا میزنند. این تقلای بسیار سبب خندة تماشاگران میشود. آیا به راستی این نمایشنامه آیینهای از رفتارهای خندهدار ما در زندگی واقعیمان نیست؟