توضیحات
در بخش هایی از کتاب تاریخ و افسانه ی سیرک میخوانیم: تاکنون سؤالاتی در مورد سیرک مطرح نکرده و هرگز از خود نپرسیدهایم که چه بوده است، حال آنکه همیشه وجود داشته است. امروزه سیرک جزیی از زندگی روزمرهی ماست. هنوز مدت زیادی از آگهیهای حاکی از اجرای گراک یا برادران فراتلینی در مدرانو که بخشی از چشمانداز پاریس بود و نیز عرض اندام چادرهای بزرگ سیرک که شهرها را به بازار مبدل میکردند، نگذشته است. در حال حاضر انواع تهدیداتی که بر وجود سیرک سایه افکنده کنجکاوی ما را برمیانگیخته است. تاریخ سیرک، یادآور غنای (باروری) واقعی است: عجیبترین شخصیتها را مجذوب و مهیجترین نمایشها را فراهم میکند. در دورهی عظمت خود زیبا را با عجیب، نابهنجاری را با الزامات بسیار دقیق هماهنگی، وفق داد. به همین دلیل این جذابیت مبهم نقاشان و شعرا را شیفتهی خود کرد، اما به دلایلی که مؤلف شرح میدهد، بخشی از نخبگان مدتها نسبت به آن بیاعتنا باقی ماندهاند. اما به غیر از این جنبهی واقعی و اسطورهای، تاریخ سیرک باید سؤالاتی بسیار جدی مطرح کند. این نمایش چه نیازهایی را برآورده کرده که هیچ تمدن دیگری به آنها واقف نبوده است؟ چگونه و به چه علت متحول شد؟ زیرا شاهد دگرگونی بیشمار آن بودهایم. ابتدا وجه مشترکی به آنچه ما میدانیم نداشتـ نه آن نمایش بود نه آن تماشاچی. وانگهی دو نوع سیرک وجود داشت، سیرک عوامپسند درخور مردم عادی و سیرک متمایز برای افراد برجسته. مدتی بعد یکدست و همگون شد و به یک صنعت و حتی از بعضی جهات به نوعی تلویزیون قبل از ادبیات مبدل شد، مانند هر نمایش دیگر سیرک در واقع تابع بافت اجتماعی موجود و در عین حال بازتاب آن بود. بنابراین به بهانهی جنبهی تفریحی آن نمیتوان سیرک را در حاشیهی تاریخ رها کرد.