توضیحات
در بخش هایی از کتاب تادئوش کانتور میخوانیم: «بازگشت به صحنهی سیرک پیش از آنکه این تصویر از خاطر ما ناپدید شود و دلقک بیچاره برای همیشه ما را ترک کند، میخواهم چیزهایی بگویم که بهسادگی و بهطور صریح سفر مرا بهسوی تئاتر شرح میدهد. اگرچه در «دورهها» و «مراحل» مختلف سفر تمامی مکانهایی را که از آنها دیدار کردم، اینگونه نامیدم: تئاتر «نامتعارف»، تئاتر صفر، تئاتر ناممکن، تئاتر پایینترین مرتبه، تئاتر ـ سفر، تئاتر مرگ، اما همواره صحنهی سیرک در پس ذهن من وجود داشته است. همهی آن نامها تنها آن را از بیمایگی آکادمیک و حماقت رسمی حفاظت میکند. آنها مانند عناوین فصلهای پیدرپی هستند که مبارزه و پیروزی مرا بر نیروهایی که در سرتاسر سفر بهسوی ناشناختهها و ناممکنها، برای به دام انداختن من کمین کرده بودند، شرح میدهند. برای نیمهی پایانی قرن، صحنهی سیرک بیچاره تقریباً فراموش و توسط عقاید کوتهبینانه در خاطر ما سرکوب شده است، انقلابهای کانستراکتیویستی، بیانیههای سوررئالیستی، متافیزیک انتزاعی، هپنینگها، هنر محیطی، عقاید تئاتر باز یا مفهومی، ضد تئاتر، جنگهای بزرگ، آرزوها، هرزانگاشتها و همچنین شکستها، ناامیدیها و گمراهیهای شبهعلمی. امروز، پس از مبارزهی بسیار، بهوضوح میبینم که سفر من کامل شده است. حالا درمییابم که چرا لجوجانه از پذیرفتن مراتب رسمی و سازمانی سر باز زدهام و چرا من و تئاترم با سرسختی از امتیازاتی که به همراه دستاوردهای یک موقعیت اجتماعی مطمئن به ما ارزانی میشد، اجتناب کردهایم. تنها پاسخ ملموس به این پرسش این است که تئاتر من همواره بهعنوان صحنهی سیرک شناخته میشود. شورمندی تئاتر حقیقی» تادئوش کانتور