توضیحات
در بخش هایی از کتاب از بامداد تا نیمه شب میخوانیم: صندوقدار یک بانک محلی سالهاست که زندگی ماشینی و یکنواختی را میگذراند. بانک نماد جامعهای سوداگر است که در آن اساس همهی رابطهها پول است و بس. با ورود بانویی از کشور و دنیایی دیگر به بانک، صندوقدار که گویی از خوابی چندین ساله بیدار شده تصمیم میگیرد خواستهای خود را با پول برآورده کند. او پولی کلان از بانک میدزدد و میگریزد. صندوقدار در واقع «از بامداد تا نیمه شبِ» یک روز از زندگیاش هفت وادی را طی میکند.اما در هیچ یک خرسندی نصیب او نمیشود. او سرانجام در مییابد که عاملِ کارساز«هویت بخشی» نه پول و سرخوشیهای بیهوده که تعالی روح است.