توضیحات
در بخش هایی از کتاب او را که دیدم زیبا شدم میخوانیم: مادر، مادر، مادرجان! اینجا که نمیدانم کجاست خیلی تنها هستم. پدر که نمیدانم کجاست، خیلی گرفتار است. تو که نمیدانم چه میخواهی، خیلی سرگردانی. آخر ما کِی دور هم جمع میشویم؟ این رحم سرگردان و خالی تو که مال من و ابوطالب و بابک بود، و هیچ کدام از ما را به خودش راه نداد، همه را سرگردان کرده است. خانهی ما کجاست؟