توضیحات
در بخش هایی از کتاب ادبیات پلیسی (9) دست راست آمون میخوانیم: زمانی که سلاطین در حکم خدایان زنده بودند زمان حکمرانی ملکه ماتکاره هاتشپسوت در هجدهمین سلسلهی پادشاهی مصر است، حاکمیتی مقدس در قلمرو خورشید سوزان، و جاری شدن خون، همانند نیل باشکوه و پر پیچ و خم که اینسرزمین کهن پر دسیسه و پر مخاطره را تغذیهمیکند. صدبد باک خدمتگزاری وفاداربه خاندان سلطنتی مصر و فرمانده پلیسمدجای در قلعهیمرزی بوهن است،مردیتوانمند و پرافتخار. او سرپرست افرادی است که انتخاب شدهاند تا بت زرین، خداوند آمون، را در سفرش به بالادست نیلبرایشفای پسر بیماریک سلطان قدرتمند قبیلهایهمراهی کنند. اما رود بزرگ هدیهای شوم به ارمغان میآورد: جسد افسری شجاع که به دلایلی نامعلوم و طرز فجیعی کشته شده استوفقطنقاشیهایکودکی گنگ که گم شده است، به کمک باک میآید تا معمای قتل افسر را حل کند، پیش از آنکه به جنایاتی بزرگتر منجر شود وامپراتوری را به خطر بیندازد.