توضیحات
در بخش هایی از کتاب ادبیات پلیسی (10) چهرهی یک غریبه میخوانیم: به او گفتند که نامش ویلیام مونک است، اما تصادفی که کرده بود، نیمی از زندگیاش،تمام گذشته و خاطراتشرا از او گرفته بود. مونک ضمن تلاش برای پنهان کردن واقعیت، سر کار برمیگردد و موظف میشود راز قتل هولناک اشرافزادهای را کشف کند. کاری مشکل برای مونک چرا که همراه با خاطراتش، مهارتهای کاری، رابطها و مکانها را هم از یاد برده بود. اکنون مونک با دو معمای بزرگ روبهروست: معمای زندگی خودش و اسرار زندگی سرگرد مقتول. آن پری بـانوی نویسـندهی انگلیسـی، یکـی از برجسـتهترین آفریننــدگان رمانهای تاریخی/ پلیسی است کـه ملکـهی بلامنـازع رمـان پلیسی عصر ویکتوریایی لقـب گرفتـه اسـت.در سـال ????،آن پـری بـا رمـان چهـرهی یـک غریبـه مجموعـهی ماجراهای بازرس ویلیام مونک را آغاز کرد که وقایعش بین سالهای ???? تا ???? میگذرند. اکثـر منتقدان، مجموعهی ماجراهای ویلیام مونک را موفقترین آثارآن پری قلمداد کردهاند.